مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
سپس دیدار خود را برای محمد، صلّیاللّهعلیهوآله، گزید ـ و جوار خویش او را پسندید ـ و از این جهانش رهانید. او را نزد خود برد تا در فردوس اعلی نشیند، و بیش سختی این جهان نبیند.پس بزرگوارانه او را دیدار ارزانی داشت و او میراثی که پیامبران مینهند برای شما گذاشت، چه آنان امت خویش را وانگذارند مگر با نشان دادن راهی روشن و نشانهای معین:کتاب پروردگار در دسترس شماست، حلال و حرام آن پیداست، واجب و مستحب آن هویداست، ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت آن معین، خاص و عامش معلوم، پند و مثلهایش مفهوم، مطلق و مقیّدش پدیدار، محکم و متشابهش آشکار، مجمل آن تفسیر شده، و نامفهومش تعبیر شده، از حکمی که بدانند و انجام دادنی است، و آنچه ندانند و واگذاردنی است؛ حکمی است وجوب آن در قرآن معین، و نسخ آن در سنّت مبرهن؛ و حکمی که سنّت گوید باید، و کتاب رخصت دهد که ترک آن شاید؛ و حکمی که در وقتی خاص بر مکلّف نوشته است، و چون وقتش سپری شد تکلیف هشته است؛ و حرامهایی ناهمسان، با کیفرهایی سخت و یا آسان؛ گناهی بزرگ که کیفرش آتش آن جهان است، و گناهی خرد که برای توبه کننده امید غفران است، یا آنچه مقبول، میان دشوار و آسان است.(۱)آن حضرت در قسمتی از خطبه ۳۳ بعثت پیامبر اکرم، صلّیاللّهعلیهوآله، را چنین توصیف میکند:خدا محمد را برانگیخت و از عرب کسی کتابی نخوانده بود و دعوی پیامبری نکرده بود. محمد، صلّیاللّهعلیهوآله، مردم را به راهی که بایست کشاند، و در جایی که باید نشاند، و به رستگاری رساند، تا آنکه کارشان استوار و جمعیتشان پایدار گردید.(۲)در خطبه ۹۴ نیز در وصف سلسله پیامبران الهی میفرماید:پس آنان را در بهترین ودیعت جای به امانت سپرد، و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد. از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار، و زهدانهایی پاک و بیعیب و عار. چون یکی از آنان درگذشت، دیگری برای حمایت دین برخاست، و جانشین او گشت؛ تا آنکه تشریف بزرگواری از سوی خدای باری، به محمد، صلّیاللّهعلیهوآله، رسید، و او را از بهترین خاندان و گرامیترین دودمان برکشید. از درختی که پیامبران خود را از آن جدا کرد، و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد. فرزندان او بهترین فرزندانند، و خاندانش نیکوترین خاندان؛ و دودمان او بهترین دودمان. در گرداگرد مکه روییدند، و در کشتزار بزرگواری بالیدند. اخههایشان بلند و سر به آسمان کشیده است و دست کسی به میوه آن نارسیده.او پیشوای کسی است که راه پرهیزگاری پوید، و چراغ آن است که راهنمایی جوید. چراغی است که پرتو آن دمید، و درخشی است که روشنی آن بلند گردید، و آتشزنهای است، که نور آن درخشید. رفتار او میانهروی در کار است، و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد، و داوری او عدالت است ـ و ستم را براندازد ـ او را هنگامی فرستاد که پیامبران نبودند ـ و مردمان ـ به خطا کار مینمودند، و امّتان در گولی و نادانی میغنودند.خداتان بیامرزاد! به کار پردازید، و نشانههای آشکار را پیشوای خود سازید تا که راه گشاده است و راست، و شما را به خانهای میخواند که سلامت آنجاست. شما در خانهای به سر میبرید که باید خشنودی خدا را در آن به دست آرید، در مهلت و آسایش خاطری که دارید، که نامهها گشوده است و خامه فرشتگان روان، تنها درست است و زبانها گردان. توبه شنفته است و کردارها پذیرفته.(۳) امیر مؤمنان، علیهالسلام، در خطبه ۹۵ به توصیف وضعیت مردمان تا پیش از برانگیخته شدن حضرت ختمی مرتبت، صلّیاللّهعلیهوآله، پرداخته میفرماید:او را برانگیخت، حالی که مردم سرگردان بودند، و بیراهه فتنه را میپیمودند. هوا و هوسشان سرگشته ساخته، بزرگی خواهیشان به فرودستی انداخته. از نادانی گرفتار. او که درود خدا بر وی باد، خیرخواهی را به نهایت رساند، به راه راست رفت، و از طریق حکمت و موعظه نیکو مردم را به خدا خواند.(۴)آن حضرت در قسمتی از خطبه ۹۶ نیز حضرت ختمی مرتبت را چنین توصیف میکند:قرارگاه او بهترین قرارگاه است. و خاندان او را شریفترین پایگاه است، از کانهای ارجمندی و کرامت، و مهدهای پاکیزگی و عفّت. دلهای نیکوکاران به سوی او گردیده. دیدهها در پی او دویده. کینهها را بدو بنهفت و خونها به برکت او بخفت. مؤمنان را بدو برادران همکیش ساخت؛ و جمع کافران را پریش؛ خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار، و عزیزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشکل است و خاموشی او زبانی گویا برای اهل دل.(۵)و سرانجام در خطبه ۱۱۰ در ذکر پیامبر اکرم، صلّیاللّهعلیهوآله، میفرماید:دنیا را خوار دید، و کوچکش شمرد، سبکش گرفت و هیچش به حساب آورد؛ و دانست که خدا دنیا را از او گرفت چون چنین خواسته بود، و دیگری را ارزانی داشت چون حقیر میبود. پس به دل از آن روی برگرداند، و یادش را در خاطر خویش میراند؛ و دوست داشت که زینت دنیا از دیدهاش نهان شود تا از آن رختی گرانبها نگزیند، و امید ماندن در آن به دلش ننشیند. رسالت پروردگار را چنان رساند، که برای کسی جای عذر نماند؛ و امّت خود را اندرز گفت و ترساند؛ و مژده بهشتشان داد، و بدان خواند.ما درخت نبوتیم و فرود آمد نگاه رسالت، و جای آمد شد فرشتگان رحمت، و کانهای دانش و چشمهسارهای بینش. یاور و دوست ما، امید رحمت میبرد؛ و دشمن و کینهجوی ما، انتظار قهر و سطوت.(۶) نظرات شما عزیزان: [ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:بعثت در کلام امیر مؤمنان علی, علیهالسلام, ] [ 10:37 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |